سپهرسپهر، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

سپهر زندگی ما

امان از دست سپهر کم خواب

روز جمعه (۱۵/۱۱/۸۹ )مراسم جهازبینون خاله فریمان بود.(خانم دایی امیر ) سپهر موند پیش وحید و من رفتم اونجا . حدود ساعت ۷ بود رسیدم خونه که وحید گفت سپهر تازه خوابیده. ساعت ۸:۳۰ علی و آزاده اومدند خونه و ما سپهر هم بیدار شد. ساعت ۱۲ بود که اونها رفتن ما هم رهسپار خواب شد که مخالفت شدید شازده سپهر رو به رو شدیم . وحید رفت خوابید . من و سپهر هم نشستیم پای تلویزیون که آقا سپهر عموپورنگ ببینند. خلاصه من کنار سپهر دراز شد  که خوابم برد ساعت ۱:۳۰ سپهر من رو بیدار کرد که " سارا پاشو برو تو تختت بخواب ". بلند شدم دیدم بله آقا بیدارند و مشغول بازی و عمو پورنگ بینون. خلاصه پاشدم تلویزیون رو خاموش کردم و گفتم بریم بخوابیم  که سپهر شروهع کر...
18 بهمن 1389

درباره سپهر

سپهر عزیز ما در ۲۴ مهر ۸۷ به دنیا اومد . از وقتی متوجه حضورش شدیم براش نام انتخاب کردیم و وقتی تو سونوگرافی سه بعدی برای اولین بار دیدیمش و فهمیدیم که پسره  نام سپهر بر او نهادیم. و حالا او به راستی سپهر زندگانی ماست. سپهر عزیزم خیلی وقته که تصمیم دارم روزهای زندگیت و خاطرات ما از تو رو برات ثبت کنم اما نشد. انشاءالله از این به بعد از بامزگی هات: از اون حرف زدن شیرینت و از تمامی  آنچه که قند تو دل ما آب می کنه برایت خواهم نوشت. 
14 بهمن 1389
1